سیزدهم دی 1314 - دوم آذر 1364
سال 1314 در تبریز و در خانواده ای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال متولد شد.
سال 1320 هم زمان با بمباران تبريز توسط ارتش روسيه، همراه خانواده به روستاهاي اطراف شهر پناه ميبرند. بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 چند ماه در زندان به سر مي برد. در نوجوانی به سازمان جوانان فرقه دموکرات آذربايجان می پيوندد و در هفده سالگی مسئوليت انتشار روزنامه های فرياد، صعود و جوانان آذربايجان را به عهده می گیرد.
سال 1334 به دانشكدهي پزشكي تبريز وارد ميشود و از سال بعد با نشريهي "سخن" همكاري ميكند. بعد از فارغالتحصيلي از دانشكدهي پزشكي براي ادامهي تحصيل به تهران ميآيد كه منصرف ميشود و به سربازي ميرود.
از 1334 نخستين آثارش در مجلات ادبي به چاپ رسید. ابتدا به عنوان نمايشنامهنويسي چيره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت يافت، سپس با نگارش داستانهايي زيبا، به عنوان يكي از داستاننويسان خلاق ايران تثبيت شد.
در باره انتخاب نام مستعار گوهر مراد میگوید: در پشت خانه مسکونی مان در تبريز گورستانی متروک بود که گاه ساعت ها در اين گورستان قدم می زدم و در يکی از دفعات چشمم به گور دختری به نام گوهر- مراد افتاد که بسيار جوان از دنيا رفته بود، و همانجا تصميم گرفتم تا از نام او به عنوان نام مستعارم استفاده کنم.
از دانشگاه تهران در رشته روانپزشکی فارغ التحصيل شد، در بيمارستان روانی روزبه مشغول به کار شد.
سال 1341 مطب دلگشا را افتتاح ميكند و با احمد شاملو و جلال آل احمد آشنا ميشود. پيش از اينکه حرفه پزشکی را به نفع نويسندگی رها کند، درب مطبش در جنوب شهر هميشه به روی مردمان تنگ دست گشوده بود.
به همراه جلال آل احمد برای مبارزه با سانسور به ملاقات هويدا میرود و طرحی ارائه می كند كه اين حركت چندی بعد منجر به تشكيل كانون نويسندگان ايران می شود .
سال 1344 به منظور پژوهش در آداب و رسوم مردم حاشيهي خليج فارس به جنوب سفر ميكند.
سال 1352 نشريهي "الفبا" را منتشر ميكند. دو سال بعد توسط ساواك دستگير و به زندان ميافتد. سپس به آمريكا و انگلستان سفر ميكند.
با شاملو در نشريهي "ايرانشهر" در لندن همكاري ميكند.
سال 1357 پس از بازگشت به ايران از اعضای فعال کانون نويسندگان بود و البته در کنار شاملو يکی از پايدارترين طرفداران اخراج اعضای حزب توده از کانون نويسندگان ايران.
در فروردين 1361 پس از مدتی زندگی در اختفاء از بيم جان و فرار از رژیم جمهوری اسلامی، در تبعيدی ناخواسته مقيم پاريس شد.
در آنجا هم با جمعی از اعضای ديگر کانون نويسندگان که به تبعيد رفته بودند، کانون نويسندگان در تبعيد را تشکيل داد.
غريبه ی دور افتاده در غربت سعی کرد دوباره خود نويسنده اش را بازيابد. اما ديگر جسم با او همراهی نکرد.
در سحرگاه دوم آذرماه سال ۱۳۶۴ شمسی، پس از تحمل يک دوره سخت بيماری، به علت خونريزي دستگاه گوارش در فرانسه،
در بيمارستان «سنت آنتوان» پاريس
درگذشت.
خانه ابدی جسمش در گورستان پرلاشز در كنار صادق هدايت
Pere Lachaise cemetery
روانش زنده، یادش گرامی
« پناهنده سياسي كيست؟ » به قلم شادروان دكتر
غلامحسين ساعدي
پناهنده سياسي كيست؟ پناهنده سياسي كسي
است كه چهره به چهره روبه رو، در برابر حكومت مسلّط ايستاده بود، و اگر بيرون
آمده،از ترس جان نبوده است.
او با همان فكر مبارزه و با سلاح
انديشه خويش ترك خاك و ديار كرده است.
در اين ميان هستند بسياري از
نويسندگان، شاعران، نقاشان،مجسمه سازان، كه سلاح آنها همان كارشان است و در
جرگه رزمندگان ديگر قرار ميگيرند.
پناهنده سياسي نيّتش اين است كه با
جلّادان حاكم بر وطنش تا نفس آخر بجنگد و حاضر نيست از پا بيفتد.
به لقمه ناني بسنده ميكند، ناله
سرنمي دهد و شكوه نمي كند.
مدام در تلاش است كه ديوار جهنم
آخوندها را بشكند و به خانه برگردد. خانه او وطن اوست.
براي تميز كردن خانه قدرت روحي كافي دارد و وقتي آشغالها جمع شدند، حاضر است سرتاسر وطن را با مژّههاي خود پاك كند.
از جان گذشته است و مطلقاً
نميترسد.
پناهنده سياسي نارنجكي است كه به موقع
ميخواهد ضامن را بكشد و كوهي را از جا بركند با دست بريده براي هر كار يدي
حاضر است، با پاي بريده مدام مي دود و با چشمان كم سو همه جا را ميبيند.
روحيه پناهنده سياسي عضلاني است، انگار
كه از سرب ريخته شده.
واهمه يي از مرگ ندارد، و زماني كه
خود را در صف پناهندههاي قلّابي ميبيند، خشم جان او را به لب ميرساند، چون
ميبيند ستون فقرات بشردوستي ساخته و پرداخته حكومتها فرقي بين او و دلالان
اسلحه نميگذارد. اولي مدام با دو گذرنامه در رفت و آمد است.. ولي او اگر پا به وطن بگذارد، جمهوري اسلامي امكان نفس كشيدن نيز برايش نخواهد گذاشت و پاي ديوار
خواهدش كاشت و سوراخ سوارخش خواهد كرد.
دراينجاست كه قوانين به يكباره بياعتبار
ميشوند. دراين جاست كه بايد تأملي مثلاًدر «قرارداد1951» كرد، يا در قوانين و
مقرّرات ديگر.
سوءتفاهم نشود، منظور اين نيست كه كشورهاي پناهدهنده سختگيري بكنند. اصلاً حتّي تلاش فراواني بايد كرد كه به آوارههاي دور افتاده بيش از پيش توجّه شود،اين تلاش امر بسيار لازمي است. غرض اين است كه فرق «پناهندهسياسي» قلّابي با «پناهندهسياسي واقعي» روشن شود. اين دو از يك جنس و از يك قماش نيستند.
پناهنده سياسي قلّابي جانوري است همه چيز خوار، ولي پناهنده سياسي واقعي انساني است مرگ بركف،كه بيهيچ چشمداشتي ميخواهد كمر رژيم جمهوري اسلامي را بشكند، خشت روي خشت بگذارد و خانه تازه و وطن تازهيي بسازد.
ميان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمين تا آسمان است
اشعار غلامحسینساعدی
دکتر جواد مجابی
برخي از بهترين فيلمهاي بلند سينماي ايران از نوشته های اوست، از جمله فيلمهاي "گاو" (ساختهي داريوش مهرجويي، 1348)، "آرامش در حضور ديگران" (ساختهي ناصر تقوايي، 1349) و "دايرهي مينا" (ساختهي داريوش مهرجويي، 1353).
کتابشناسی غلامحسين ساعدی
مجموعه داستان
خانههای شهر ری ، تبريز ۱۳۳۴
شب نشينی باشکوه ۱۳۳۹
عزاداران بيل ۸ داستان پيوسته ۱۳۴۳
دنديل ۴ داستان ۱۳۴۵
گور و گهواره ۳ داستان ۱۳۴۵
واهمههای بینام و نشان ۶ داستان ۱۳۴۶
ترس و لرز ۶ داستان پيوسته ۱۳۴۷
آشفته حالان بيدار بخت ۱۰ داستان ۱۳۷۷
رمان
توپ ۱۳۴۸
تاتار خندان ۱۳۵۳
غريبه در شهر ۱۳۵۵
نمايشنامه
کار بافکها در سنگر ۱۳۳۹
کلاته گل ۱۳۴۰
ده لال بازی ۱۰ نمايش نامه پانتونيم ۱۳۴۲
چوب به دستهای ورزيل ۱۳۴۴
بهترين بابای دنيا ۱۳۴۴
پنج نمايشنامه از انقلاب مشروطيت ۱۳۴۵
آی با کلاه , آی بی کلاه ۱۳۴۶
خانه روشنی ۵ نمايشنامه ۱۳۴۶
ديکته و زاويه ۲ نمايشنامه ۱۳۴۷
پرواز بندان ۱۳۴۸
وای بر مغلوب ۱۳۴۹
ما نمیشنويم ۳ نمايشنامه ۱۳۴۹
جانشين ۱۳۴۹
چشم در برابر چشم ۱۳۵۰
مار در معبد ۱۳۵۲
عاقبت قلم فرسايی ۲ نمايشنامه ۱۳۵۴
هنگامه آرايان ۱۳۵۴
ضحاک ۱۳۵۵
ماه عسل ۱۳۵۷
فيلمنامه
فصل گستاخی ۱۳۴۸
گاو ۱۳۵۰
عافيتگاه ۱۳۵۷
مولوس کورپوس ۱۳۶۱
تکنگاریها
ايلخچی ۱۳۴۲
خياو يا مشکين شهر ۱۳۴۳
اهل هوا ۱۳۴۵
ترجمه
شناخت خويش از آرتور جرسيلد، با محمد نقی براهنی ۱۳۴۲
قلب، بيماریهای قلبی و فشار خون نوشته ه. بله کسلی، با محمد علی نقشينه ۱۳۴۲
آمريکا آمريکا نوشته الياکازان، با محمد نقی براهنی ۱۳۴۳
نمايشنامه های اجرا شده
چهار نمايش پانتوميم"ده لال بازی" به کارگردانی و بازی منصور طاقه چیان، در بتس هال دانشگاه آستین تکزاس در آمریکا
پانتوميم "فقير" با بازی جعفر والی در تلويزيون ۱۳۴۲
نمايش "چوب بدستهای ورزيل" به کارگردانی جعفر والی و نمايش "بهترين بابای دنيا" به کارگردانی انتظامی در تئاتر سنگلج ۱۳۴۴
نمايش " بامها و زير بامها " و "از پا نيفتاده ها" به کارگردانی جعفر والی در تلويزيون، "ننه انسی" به کارگردانی جعفر والی در تئاتر سنگلج، نمايش "گرگها" و "گاو" به کارگردانی جعفر والی در تلويزيون ۱۳۴۵
نمايش "آی با کلاه ، آی بی کلاه" به کارگردانی جعفر والی درتئاتر سنگلج،
نمايشنامه های "خانه روشنی" به کارگردانی علی نصيريان
نمايش "چوب بدستهای ورزيل" به کارگردانی شاهین باختری و بازی منصور طاقه چیان در دانشگاه آستین، تکزاس در آمریکا
نمايشنامه "دعوت" به کارگردانی جعفر والی در تئاترسنگلج
نمايشنامه "دست بالای دست" به کارگردانی جعفر والی
"خوشا به حال بردباران" به کارگردانی داوود رشيدی در تلويزيون ۱۳۴۶
نمايش " ديکته و زاويه" به کارگردانی داوود رشيدی درتئاتر سنگلج ۱۳۴۷
نمايش "پروار بندان" به کارگردانی محمدعلی جعفری در تهران و شهرستانها ۱۳۴۸
نمايش "وای بر مغلوب" به کارگردانی داوود رشيدی در تئاترسنگلج ۱۳۴۹
نمايش "چشم در برابر چشم" به کارگردانی هرمز هدايت در سالن دانشجويی ۱۳۵۱
نمايش "اتللو در سرزمين عجايب" به کارگردانی ناصر رحمانی نژاد در فرانسه و چند شهرديگر اروپا ۱۳۶۳
Ahmad Shamloo احمد شاملو
سهراب سپهری
Sohrab
Sepehri
جلال آل احمد Jalal Al Ahmad
Iran
Book Review- Press Releases
Hafez Mathematician, Scientist, Astronomer, Philosopher, Poetحافظ
کتابهای رایگان فارسی Free Books to read
Keep us
informed!!
To share your thoughts with others
or to register your FREE email Account
click here:
Since its launch a few
years ago, PersianCultureS.com popularity has
been growing rapidly
every day
among
thousands people
of all types and demographics
worldwide.
PersianCultureS.com's
viewers is not only Persian/ Farsi speaking,
& in
fact a large constitute as bi- and- trilingual
individuals fluent in other
leading languages.
اگر مايل
هستيد
می توانيد
پرژن كالچرز
را در صفحه لينک سايت خود قرار دهيد، می توانيد از
نشان زير استفاده کنيد
You may
use http://www.persiancultures.com/
if you wish to create a link to the PersianCultureS.com
website on your own page.
Literature